سام درخشانی، پژمان جمشیدی و ریحانه پارسا در نمایی از فیلم «خوب بد جلف2: ارتش سری»
سی نت:
آرش خوشخو منتقد سینما عنوان کرد که ما در سینمای کمدی میدانی داشتیم که چند سال پیش پیمان قاسمخانی تنها پادشاه آن بود، اما حالا شوخینویسهای خوبی وارد سینما شدهاند و او دیگر بیرقیب نیست.
به گزارش سی نت به نقل از روابط عمومی برنامه تلویزیونی «نقد سینما»، ششمین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعه شب ۳ مردادماه از شبکه پنج روی آنتن رفت. در این قسمت علاوهبر نقد و بررسی فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» به کارگردانی پیمان قاسمخانی، کارنامه «سینما کمدی ایران در دهه ۹۰» مورد بازخوانی و تحلیل قرار گرفت.
امیررضا مافی در بخش «میز نقد» میزبان آرش خوشخو و ایزد مهرآفرین بود تا از منظر منتقد و روزنامهنگار به نقد و بررسی فیلم «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» بپردازند.
ایزد مهرآفرین در ابتدا «ارتش سری» را یکی از کمدیها خوب سالهای اخیر سینمای ایران توصیف کرد و در توضیح این موضع گفت: این فیلم برخلاف بسیاری از فیلمهای کمدی این سالها که از هزینه کردن هراس دارند، تلاش کردهاست ابایی از هزینه کردن در بخشهای اجرایی از لباس و دکور گرفته تا موسیقی نداشته باشد. از نظر محتوایی هم شاید نقدهایی به فیلمنامه کار وارد باشد اما در مجموع روالی منطقی و استاندارد در روایت دارد.
آرش خوشخو اما با تأکید بر اینکه «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» را دوست نداشته است، گفت: معتقدم آثار پیمان قاسمخانی چه فیلمنامههایش و چه فیلمهای اخیرش شیرین هستند و این شیرینی چیزی است که در فرهنگ کمدی ما باید لمس شود اما احساس میکنم خامه این شیرینی این بار بیش از اندازه دل مخاطب را میزند. علتش هم این است که روایت بسیار پیچ در پیچ است و آنقدر تلاششده پلات اصلی برای مخاطب مقبول جلوه کند که موقعیتهای کمیک ناخواسته کمرنگ و عجیب شده است. ایده اولیه قاسمخانی برای ساخت یک کمدی اسکروبال در تهران، حال و هوای فیلم را تحتتأثیر خود قرار داده و برای همین خیلی از دقایق فیلم خندهدار نیستند و این اتفاقی عجیب برای فیلمی از پیمان قاسمخانی است.
در ادامه مهرآفرین با تأکید بر اینکه فیلم اساساً دیر آغاز میشود، گفت: با وجود نقاط ضعفی که در روایت فیلم وجود دارد، در مجموع فکر میکنم مخاطب عام با فیلم همراه میشود و حتی با آن میخندد. واقعیت این است که کمدیهای این سالهای سینمای ایران خیلی سردستی، آماتوری و بزن در رویی کار شده است اما «ارتش سری» این گونه نیست و اتفاقاً همین وجه آن تبدیل به پاشنه آشیل آن هم شده است. پروداکشن و جلوههای ویژه در مواردی به فیلم لطمه زده است. شاید باید استانداردی را رعایت میکرد، که نتوانسته اما کماکان معتقدم فیلم از مخاطبش خنده میگیرد.
در بخش بعدی میز نقد، آرش خوشخو در پاسخ به سوال امیررضا مافی درباره استفاده از ایده «فیلم در فیلم» در روایت «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» گفت: بهنظرم در این فیلم سینما بهطور خاص موضوعیت ندارد و بیشتر این بستر محملی برای پیشرفت داستان مرتبط با مأموریت گروه آلمانی است. کنایهها و شوخیها فیلم با سینما هم که در نسخه اول فیلم بود هم به نظر جالب و خوب است.
این منتقد ادامه داد: نکته مهم درباره «ارتش سری» این است که اولین قدم برای تجربه ژانر «کمدی حادثهای» در سینمای ایران است که ژانری پرطرفدار در سینمای آمریکا هم محسوب میشود. از این زاویه شاید بتوان بار اتهام ضعفهای فیلم را کم کرد چرا که گام اول برای تجربه یک ژانر است.
خوشخو با تأکید بر اینکه توقعش از پیمان قاسمخانی در ساخت فیلم کمدی خیلی بیش از اینهاست، افزود: ترسم از این است که قاسمخانی احساس کند مسیری که طی میکند، مسیر درستی است. این نوع کارکردن با این حجم پروداکشن و این جنس خط داستانی متناسب با فرهنگ کمدی ایرانی نیست.
این منتقد سینما با انتقاد از تکرار استفاده نابهجا از ترکیب «فرهنگ ایرانی» تأکید کرد: فرهنگ ایرانی وجود دارد و ما در حتی فرهنگ کمدی ایرانی هم داریم. این فرهنگ در «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» به دلیل پیچیدگی بیش از اندازه داستان دیده نمیشود.
در بخش بعد ایزد مهرآفرین درباره عملکرد بازیگران «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» گفت: بهترین بازیگر فیلم حامد کمیلی بود. برخلاف آنکه پژمان جمشیدی و سام درخشانی در قسمت اول حضور درخشانی داشتند، در این قسمت به نظر میرسد این زوج دچار خستگی شدهاند و انرژی قسمت اول را اینجا نداشتهاند. شاید یکی از دلایل کمتر خنده گرفتن این فیلم به نسبت قسمت قبل، همین نقطه ضعف در نقشآفرینی این دو باشد.
خوشخو هم در این زمینه گفت: حامد کمیلی در سال ۸۹ فیلم «پسر آدم، دختر حوا» را داشت و ثابت کرد که درک درستی از نقش کمدی دارد. در فیلم «ارتش سری» هم غیر از حامد کمیلی، پژمان جمشیدی هم به خوبی از پس نقش سختی که داشته برآمده است اما نقطه ضعف فیلم به نظرم ریحانه پارسا است که باید رک و راست این را بگویم. برخی شاید مراعات جوانی این بازیگر را بکنند اما واقعاً هم انتخاب بدی برای این نقش بوده و هم خود نتوانسته آن را درک کند و این به کلیت فیلم ضربه زده است. در قسمت اول ما ویشکا آسایش را داشتیم که بخشی از بار کمدی فیلم بر دوش او بود اما اینجا خانم پارسا نتوانست این تأثیر را داشته باشد.
در ادامه ایزد مهرآفرین درباره کارگردانی پیمان قاسمخانی گفت: به نظرم پیمان قاسمخانی کارگردان خوبی است و در این فیلم هم تسلط خود را نشان میدهد. این بار اما به نظر میرسد خیلی میخواسته خودش را ثابت کند. برای همین در قسمت اول با فیلم کمدیتری مواجه هستیم. حد زیاد خودنمایی در کارگردانی توی ذوق میزند و اگر کمی اجرای سادهتری را شاهد بودیم، حاصل کار بیشتر به دل مینشست.
آرش خوشخو هم گفت: پیمان برای طبقه متوسط میسازد و ادعایی هم غیر از این ندارد. فیلمهایش معمولاً کمدیهایی لوکس هستند و این را میتوان ژانر کاریاش دانست. به هر حال پیمان فیلمنامهنویس خوبی است. در یک دهه اخیر فیلمهای کمدی ما پیشرفت کردهاند. ما یک میدانی داشتهایم که چند سال پیش پیمان قاسمخانی تنها پادشاه آن بود، اما حالا این عرصه تکان خورده و شوخینویسهای خوبی وارد سینما شده است. سینمای کمدی امروز ما شوخیهای بیشتری دارد و شاید برخی از همین شوخینویسان شاگرد قاسمخانی هم باشند، اما امروز کار او را دشوار کردهاند.
خوشخو با قیاس میان «تگزاس ۲» و «خوب، بد، جلف ۲» گفت: شخصاً با «تگزاس ۲» بیشتر خندیدم. شوخینویسیهای ما بسیار بهتر شده و ما هر سال یکی دو کمدی خوب داریم.
مهرآفرین هم تأکید کرد: من هم با «تگزاس ۲» بیشتر خندیدم به رغم اینکه به مراتب اجرای پایینتری نسبت به «ارتش سری «دارد اما موقعیتهای خود را به خوبی درک کرده است. بازهم «خوب، بد، جلف» را فیلم سرپاتری میدانم.
سینمای کمدی دهه ۹۰؛ تخدیر یا سرگرمی؟
بررسی سینمای کمدی ایران در دهه ۹۰ بخش بعدی برنامه «نقد سینما» بود. در این بخش امیررضا مافی و آرش خوشخو به گفتگو پرداختند.
آرش خوشخو در این بخش در پاسخ به سوال مافی درباره دلایل سکانداری سینمای کمدی در گیشه، طی سالهای دهه ۹۰ گفت: به نظرم تعداد شوخیها در فیلمهای کمدی ما به نسبت قبل بیشتر شده است. هم در نمونه «هزارپا» که آن را دوست ندارم و هم در «مصادره» که به نظرم کمدی خوبی است، تعداد شوخیها بالاست و دلیلش هم ورود نسل جدیدی از فیلمنامهنویسان به میدان است که سریالها روز را زیاد میبینند و ریتم مناسب شوخی دستشان آمده است.
وی افزود: این گروه توانستهاند ساختار شوخیهای هالیوودی و آمریکایی را روی فرهنگ پایه ایرانی سوار کنند. مثلاً کژتابی در کلام از زمان عبید زاکانی و مولوی جزو فرهنگ طنز ما بوده است اما این نمونه در فرهنگ آمریکایی اساساً وجود ندارد. فیلمنامهنویس ما توانستهاند این موقعیتها را بر هم منطبق کنند.
مافی هم گفت: متولدین دهه ۶۰ بخش عمدهای از جمعیت ایران امروز را تشکیل میدهند. این گروه امروز بالای ۳۰ سال سن دارند و نوستالژی گذشته برایشان اهمیت دارد. بسیاری از فیلمهای پرفروش دهه ۹۰ مثل ۲ قسمت «نهنگ عنبر» و یا «هزارپا» تکیه جدی بر این نوستالژی داشتند.
این کارشناس سینما با اشاره به تفاوت میان «تخدیر» و «سرگرمی» ادامه داد: معتقدم برخی از آثار کمدی در دهه ۹۰ سرگرمکننده بودند و عمده آنها تخدیری بودند. به این معنا که به دنبال سرخوشی مخاطب بودند و از ابتدا قرار نبود مخاطب یک کمدی تمیز را شاهد باشد.
خوشخو اما تأکید کرد: اگر فیلمی بتواند مخاطب را برای ۲ ساعت از مشکلاتش دور کند و به تعبیری سرخوش شود، الزاماً نمیتواند پدیده بدی باشد. البته در همین سالها ما با کمدیهای خیلی بدی هم مواجه بودهایم. مثل «دختر شیطان»، «چهار انگشت»، «قانون مورفی» و… بالاخره اینها هم در سینمای این سالها تولید شدهاند.
مافی در ادامه به سنت کمدیسازی «پویافیلم» و سهمشان از سینمای دهه ۹۰ اشاره کرد که آخرین نمونهاش «زنها فرشتهاند ۲» در حال اکران است و خوشخو در این زمینه گفت: این جنس کمدیها مدتها است که دیگر گیشه موفقی هم ندارند و نهایت ۵ یا ۶ میلیارد فروش داشتهاند. اتفاقاً کمدیهایی در این سالها پرفروش شدهاند که چیزی فراتر از این شوخیها داشتهاند.
در بخش بعدی امیررضا مافی به همزمانی اوجگیری سینمای کمدی همزمان با کاهش سهم طبقه متوسط از سینمای اجتماعی اشاره کرد که در این زمینه آرش خوشخو گفت: واقعیت این است که طبقه متوسط دیگر طبقه مرجعی در سینمای ایران نیستند. طبقه خودخواهی که زمانی تلاش داشت قرائت خود را به کلیت سینما تعمیم دهد. در دهه ۹۰ اما به دلایلی این طبقه تا حدودی منزوی شد و تصویر این اتفاق در سینمای ایران هم دیده میشود. این تفاوت نگاه به طبقه متوسط به نظرم به فیلمهای کمدی هم سرایت خواهد کرد و پیشبینی میکنم سینما کمدی هم به زودی سراغ همین طبقه فرودست خواهد رفت.
خوشخو در ادامه در تعریف «کمدی خوب» گفت: کمدی خوب حاصل دست انداختن مناسبات و قوانین سلب است. قواعد و قوانین بعضاً نانوشته را فیلم کمدی به بازی میگیرد و از این منظر یک جنبه انتقادی درونی هم پیدا میکند.
وی در پاسخ به پرسش امیررضا مافی درباره اینکه سینمای امروز ایران تا چه اندازه به این استاندارد از فیلم کمدی خوب نزدیک است گفت: به نظر اوضاع بد نیست. ما در این سالها کمدیهایی داشتیم که چنین رویکردی داشتهاند. «مصادره»، «مادر قلب اتمی» و یا «دراکولا» چنین واکنشی نسبت به قوانین سلب را درون خود دارند. نقطه ضعف سینمای کمدی ما در این سالها تمرکز بیش از اندازه روی لودگیهای جنسی است. کمدیهای ما خیلی دنبالهرو فضای مجازی هم شدهاند.
وی در عین حال تأکید کرد: منظور من از شوخیهای جنسی، لودگی در این زمینه است وگرنه در کمدیهای وودی آلن هم ما شوخیهایی درباره جنسیت داریم که اتفاقاً بسیار خوب و بهدردبخور هم است. آنچه معترض آن هستیم لودگیهای جنسی که کارکردی جز خندهگرفتن از مخاطب آن هم از یک راه بد ندارند. ما در این سینما فیلمهایی مانند «مهمان مامان»، «همسر» و «جیببرها به بهشت نمیروند» داشتیم که اساساً شوخی جنسی در آنها وجود ندارد.
مافی در تکمیل نظرگاه خوشخو گفت: ما در کمدیهای دهه ۹۰ علاوهبر لودگی جنسی، شاهد نوعی از «جنسیتزدگی» هم هستیم. به این معنا که با تخفیف دادن مقام زن و یا مرد، میخواهیم ایجاد شوخی کنیم. این رویکرد از لحاظ فرهنگی پیامدهای سوئی تا به امروز داشته است. هرچند معتقدیم نباید انتظار فرهنگسازی به ویژه از این جنس کمدیها داشته باشیم اما همین آثار سخیف بالاخره دیدگاههای اجتماعی ما را تغییر میدهد، همانطورکه موسیقی سخیف چنین تأثیری دارد.
آرش خوشخو در این بخش گفت: معتقدم یک فیلم کمدی اگر در فرم و اجرا خوب باشد، بخشی از مبارزه با سخیف بودن را برده است. اگر فیلمی خوب ساخته شود، بخش عمدهای از این ماجرای محتوایی هم حل میشود. بخش عمدهای از فیلمهایی که ما آنها را سخیف میدانیم، اساساً فیلمهایی هستند که بد ساخته شدهاند.
پروینحسین: استدلال ارشاد درباره «سریالسوزی» قابل قبول نیست
در ادامه «نقد سینما» و در بخش «میز خبر» علیرضا مرادی میزبان سیدامیر پروین حسینی تهیهکننده سینما و تلویزیون و رئیس هیأت مدیره آیفیک بود و در موضوع بلاتکلیفی صدور پروانه ساخت «سریالهای خانگی» به گفتگو پرداختند.