New Page 1

سی نت

 

صفحه اول - فیلم ها - نقد و یادداشت - ویدئو - هنرمندان - جدول فروش - نویسنده ها - جدول ارزشگذاری نویسندگان

پرسش و پاسخ   |  درباره ما   |   تماس با ما   |   تبلیغات  |   ماهنامه سینمایی «برش های کوتاه» (جدید)

انتخاب رنگ پس زمینه صفحه:  Back-White Back-Orange Back-Green Back-Brown Back-Blue Back-Gray Back-Blue Back-Yellow

جستجوی      در    

cinetmag.com - Advertise

جدیدترین شماره

ماهنامه سینمایی

«برش های کوتاه»

ویژه چهل نقش ماندگار

تاریخ سینما و تلویزیون ایران

.................................................

>> خرید نسخه الکترونیکی:

«فیدیبو»   |   «جار»

>> آرشیو شماره های گذشته

 

جدیدترین نقدها و یادداشت ها

arrow  روح زمانه / یادداشت مهرزاد دانش به مناسبت سالروز تولد رخشان بنی اعتماد

arrow  آزاده نامداری اولین و آخرین قربانی این ماجرا نیست/ یادداشت نزهت بادی برای درگذشت آزاده نامداری

arrow  تجربه‌ی لذت بخش تلاقی سینما و نقاشی/ یادداشت آرش عنایتی برای فیلم «The round up» ساخته میکلوش یانچو

arrow  بانو لیلی / یادداشت احمد شاهوند برای فیلم «بی همه چیز»

arrow  رمانتیسم کلیشه ای و کهنگی / یادداشت کوتاه احمد شاهوند برای فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا»

arrow  نچندان راضی کننده در شروع، امیدوارکننده و کنجکاوی برانگیز در پایان / یادداشت احمد شاهوند برای قسمت اول "قورباغه"

arrow  چه کسی ستاره «خائن کشی» خواهد شد؟ / امیر جدیدی، مهران مدیری، حمید فرخ نژاد یا حامد بهداد؟

arrow  لذت بازی ... / سرمقاله احمد شاهوند برای انتشار پرونده ویژه بهترین فیلم های دهه نود سینمای ایران در ماهنامه سینمایی «برش های کوتاه»

arrow  شکوه یک جدایی / یادداشت سیدرضا صائمی برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» به عنوان بهترین فیلم دهه نود سینمای ایران

arrow  پرهيز از رويا پردازی / یادداشت عزیزالله حاجی مشهدی برای فیلم «خانه پدری» به عنوان دومین فیلم برتر دهه نود سینمای ایران

 

پربیننده ترین نقدها و یادداشت ها

  New Page 1 New Page 1

فروش فیلم های روی پرده

:: به تومان ::

799,916,000

1 - شین

>> جدول کامل  -  فروش سال 0

New Page 1 New Page 1

تولیدات جدید

درب

درب ( هادی محقق)

بازیگران: هادی محقق، محمدظاهر اقبالی و روح الله برزگر

ضد

ضد (امیرعباس ربیعی)

بازیگران: مهدی نصرتی، لیلا زارع، لیندا کیانی، نادر سلیمانی، مهشید جوادی، روزبه رئوفی، مجید پتکی، عماد درویشی، شیرین آقاکاشی و جواد خانی

شهرک

شهرک (علی حضرتی)

بازیگران: ساعد سهیلی، کاظم سیاحی، مهتاب ثروتی، همایون ارشادی، رویا جاوید نیا، شاهرخ فروتنیان، مرتضی ضرابی، ساقی حاجی‌پور

۲۸۸۸

۲۸۸۸ (کیوان علیمحمدی، علی‌اکبر حیدری)

بازیگران: حمیدرضا پگاه، شیرین ‌اسماعیلی، مرتضی ‌اسماعیل ‌کاشی، سیاوش مفیدی، ساناز ‌مصباح، رضا داوودوندی، شیوا فلاحی، عادله ‌گرشاسبی، نرگس ‌محمدی، علی اوجی با یاری: حامد کمیلی، هادی ‌حجازی‌فر، امین ‌حیایی، کامبیز ‌دیرباز، سام ‌درخشانی، احمد ‌مهرانفر، کوروش ‌تهامی، سعید ‌چنگیزیان، کامران ‌تفتی، رامین ‌ناصرنصیر، میلاد ‌رحیمی

موقعیت مهدی

موقعیت مهدی (هادی ‌حجازی‌فر)

بازیگران: هادی ‌حجازی‌فر، ژیلا شاهی، وحید ‌آقاپور

شب طلایی

شب طلایی (یوسف حاتمی‌کیا)

بازیگران: محمدحسن ‌معجونی، یکتاناصر، مریم ‌سعادت، بهناز ‌جعفری، مسعود ‌کرامتی، سوگل ‌خلیق، بهناز ‌جعفری، سینا ‌رازانی، علی باقری، امیر محمدی، بابک ‌بهشاد، ناصر ‌هاشمی، بهادر ‌مالکی، زهرا ‌بهروزمنش، شکوفه ‌هاشمیان، علی پاشا، نساء افرنگه، پانته آ کیقبادی، فرسیما میرچی، سارینا یوسفی، علیرضا ساره درودی

هناس

هناس (حسین دارابی)

بازیگران: مریلا ‌زارعی، بهروز ‌شعیبی، وحید ‌رهبانی، سیاوش ‌طهمورث، سولماز ‌غنی، امین ‌میری، علیرضا نایینی، کوثر حیدری

ماهان

ماهان (حمید شاه حاتمی)

بازیگران: همایون ارشادی، رامین ناصرنصیر، امیررضا نظری، نگار جوکار و وحید رحیمیان

برف آخر

برف آخر (امیرحسین عسگری)

بازیگران: امین ‌حیایی، لادن ‌مستوفی، مجید ‌صالحی و نوشین مسعودیان

علفزار

علفزار (کاظم دانشی)

بازیگران: پژمان ‌جمشیدی، سارا ‌بهرامی، ستاره ‌پسیانی، ترلان ‌پروانه، مهدی زمین پرداز، عرفان ‌ناصری، یسنا ‌میرطهماسب، مائده ‌طهماسبی، رویا ‌جاویدنیا، فرخ ‌نعمتی، مهران ‌امام ‌بخش، ستایش ‌رجایی‌نیا، صدف اسپهبدی، متین حیدری نیا، محمد ‌معتضدی، بنیامین نوروزی، آدرینا توشه، حسین ولی‌زاده، علی امیرخلیلی، محمدمهدی احدی، ارشیا، توکلی، سپهر گندمی

>>  مشاهده لیست کامل تولیدات جدید

سی نت  >> اخبار و مطالب  >> مشاهده متن اخبار

مروری بر فیلم های اکران شده از اسفند 88 تا اسفند 89

از جشنواره تا جشنواره، از سینما تا سینما

:: 2 فروردین 1390  7:37:09 PM  ::

 

سی نت: اصولا اختتامیه و پایان جشنواره ی سالانه فیلم فجر را میتوان شروع ماراتن یکساله برای سینمای ایران دانست. ماراتنی برای دیده شدن، نقد و بررسی جدی آثاری که به قصد سینما و برای سالنهای آن تولید شده اند. دیده شدنی که در واقع دغدغه اصلی عواملش نیز هست. در این میان هر اثری به نوبه خود و براساس اهمیت و ارزشی که سازندگان برای ساختش قائل میشوند، میتواند تبدیل به اثری خوش ساخت یا ضعیف شود که تبعا نقدهای مثبت یا منفی را نیز به عنوان جزء جدا نشدنی یک اثر هنری در پی خواهد داشت.

مطلب زیر مرور و نگاهی است اجمالی بر نقدها، حواشی و بازتابهای بیرونی فیلمهایی که توانستند در یک سال سینمایی رنگ پرده های سینما را به خود ببینند. نگاهی که سعی شده به دور از هر گونه جهت گیری و یکسونگری تخریب گرایانه، صرفا به دنبال بیان یکسری واقعیتها و نقدهای منصفانه باشد که از سر دلسوزی و در جهت تعالی هر چه بیشترسینما گرد آوری و عرضه شده. نگاهی که سعی دارد با یک بازبینی کلی یاد آور نکاتی باشد برای برنامه ریزی و مدیریت هر چه بهتر رسانه ای که در این سالها روندی رو به نزول به جهت آثار تولید ضعیفش داشته است. نکته پایانی قبل از ورود به بحث اصلی اینکه برای انتقال هر چه بهتر روند و بازخورد اکران سعی شده فیلمها بر اساس تاریخ اکران و نمایششان گرد آوری و مرتب شود.

به رنگ ارغوان به محض پایان جشنواره اکران شد. فیلمی خوش ساخت که حواشی اش تبلیغات گسترده ای برایش فراهم کرد. القاب جنجالی، ساختار شکن، انتقادی، تابوشکن، خوب بد زشت چیزهایی بود که قبل و بعد دیده شدن فیلم گفته شد. حاتمی کیا اما فیلم را تفسیر «امنیت» از نگاه فرهنگ و بازدم فضاي متلاطم سياسي سالهای 81 میداند. اما خلاصه چیزی که میشود بدون هیچ تفسیر و جهت گیری به آن رسید این است که فیلم در مجموع به رنگ حاتمی کیاست.

شاعر زباله ها از فیلمهای توقیفی چند سال اخیر که توانسته همانند فیلمها دارای این سرنوشت، سال قبل رنگ پرده را به خود ببیند. فیلم روایتگر تنهایی انسان معاصر است، تنهایی ای که فقیر و غنی نمی شناسد. مبنای داستان و روایت فیلم قرار است گره خوردن سرنوشت انسانهای تنهایی باشد که هر کدام به شکلی در روایت، هدف نهایی و مضمونی اثر نقش دارند. در مجموع فیلم شروع خوبیست برای کارگردانی که سابقه دستیاری علی حاتمی را نیز در کارنامه اش دارد.

محافظ فیلمی در ژانر اکشن و رزمی با نقش آفرینی بازیگر آشنای این ژانر جمشید هاشم پور که سالها از نقش آفرینی اش در چنین فیلمهایی میگذرد. فروش و میزان از فیلم هم تقریبا دقیقا چیزی بود که با توجه به سابقه چنین فیلمهایی در سالهای اخیر می شد حدس زد. فیلم تنها تفاوتش با فیلمهای قبلی ساخته شده در این ژانر استفاده از بازیگران زن در فیلم و در بخشهای مبارزه و رزمی فیلم است.

تسویه حساب فیلمی با فضای ملتهبتر و متفاوت تر نسبت به دیگر ساخته های کارگردانش. شخصیتهای زن فیلم اینبار برخلاف دیگر آثار کارگردان که مظلومیت از خصوصیاتشان بود نه تنها دیگر مظلوم نیستند بلکه سرکش نیزشده اند. در واقع شخصیتهای زن فیلم به نوعی می خواهند انتقام تمام زنهای فیلمهای قبلی کارگردان را به یکباره بگیرند. که در این راه فیلم چنان آنها را به سمت این مسیر سوق می دهد که حقیقت وجودی خویش را نیز طبق گفته های شخصیتی به نام زیبا که خطاب به مردان فیلم می گوید: این احمق‌ها می‌خواهند که ما فقط زن باشیم انکار می کنند. به عبارتی دیگر در قالب این جمله می گویند که اصلا تمایلی نداریم حتی زن باشیم. در مقابل تمام اشکالات وارد بر فیلم، موضع کارگردان از همان ابتدا و در پاسخ همه انتقادها بیان هدفش در ایجاد فضایی است که نگاه محبت آمیزی به زنان بزهکار جامعه شود.

هیچ فیلمی که همچنان که موافقان سرسخت دارد، مخالفانی این چنین نیز دارد. در مرحله اول، بدور از هر گونه دیدگاهای تحلیل گرایانه، فیلم این حسن بزرگ را دارد که مخاطبش را دست کم نمی گیرد. فیلم با قرار دادن یک شخص دچار بیماری پرخوری در داخل یک خانواده، قرار است لحظاتی از زندگی خانواده ای را به نمایش بگذارد که چیزی دست کم از یک جامعه ندارد. در واقع خانواده میتواند نماد جامعه ای باشد که در آن دارا و ندار، عشق، امید و آرزو همه در کنار هم وجود دارند. از دیگر نکات مهم و مثبت، نمایش آدمهایی از طبقات پایین جامعه است که از زندگی چیزی به جز همان حداقل هایش نمیخواهند. فیلم در عین اینکه موافقانی دارد که لب به ستایشش میگشایند همچنین مخالفانی دارد که فیلم را به خاطر رد و بدل گشتن کلمات نادرست میان کاراکترها و همچنین انتهای تلخش دوست ندارند. در نهایت نکته مبهم و قابل بحث یا به نوعی ایراد فیلم، هدف اصلی کارگردان اثر است که صرفا قصدش بیان قصه یک خانواده بوده؟ یا تداعی مثال مشت نمونه خروار در بیننده. که در صورت نزدیکی با مورد دوم انتقادات فراوانی میشود به فیلم وارد دانست.

طهران، تهران فیلمی دو اپیزودی در مورد تهران از دو زاویه و نگاه متفاوت، هم از جنبه کارگردانی و هم نوع روایت، البته نه در ایجاد تلقی برتری یکی بر دیگری که در فیلم به نفع اپیزود مهرجویی مشهود است، بلکه روایتی از دو منظر و در جهت تکمیل دیگری. در واقع تفاوت حاصل دو نگاه در این است که فیلم مهرجویی مخاطب را همراه با شخصیت‌های داستان به شاد زیستن و گشت و گذار در گوشه و كنار شهر و البته در کنار بیان ناهنجاریها و مشکلات تهران دعوت می‌كند. اما اپیزود کرم پور با ترسیم فضای سیاه و آدم های خسته و دلزده که پایان غم انگیز انتظارشان را میکشد موضوعی مهمتر و در واقع هدف و غایت فیلم که همان شهر تهران است را فراموش میکند. نهایتا نگاه نهایی اپیزود تهران چیزی نیست که بشود آنرا مکمل و در کنارطهران احساس کرد.

<ذ>سلام بر عشق محصول دیگری از موسسه پرسابقه پویا فیلم که اتفاقا بهترین رویکرد برای تماشایش همین محصول پویا فیلم بودنش است. فیلم تحت تاثیر فیلمهای قبل این موسسه که همیشه جذب تماشاگر بیشتر، جزء ملاکهای اصلی شان است، اینبار به مدد سینمای جنایی غرب سعی در ارائه اثری متفاوت دارد که البته مرحله ایرانیزه شدن را هم به خوبی نگذرانده است. فیلم با هر رویکردی که دارد را میشود در یک جمله خلاصه کرد که همان توجه و نگاه فراوان به گیشه در حین ساختش است.

پوپک و مش ماشاءالله از فیلمهای میلیاردی سال با یک چرایی بزرگ در ذهن که چرا موتمن؟ اما موتمن در جواب این چراها نظری جالب و قابل تعمق داشت که فیلم را به مانند و در کنار دیگر ساخته هایش دوست دارد که حتی اینبار سینمادارها را هم مجاب کرد تا آنرا را نمایش دهند. فیلم از لحاظ ساختاری و کارگردانی تا حدود زیادی از نگاه های ساده و بدور از تفکر کمدی های این سالها جلوتر است ولی نمیشود آنرا یک کار خیلی موفق در این ژانر دانست.

آل فیلمی که در اختیار رسانه ها قرار گرفتن روند و جریان تولیدش از همان ابتدای ساخت تا حدودی انتظارات را از محصول نهایی بالا برد. که در این میان حضور بازیگر اصلی سریال پر بیننده یوسف پیامبر به عنوان اولین کار سینمایی اش در فیلم از دلائل دیگری بود که هر چه بیشتر بر پیگیری ساختش از سوی رسانه ها افزود، در مجموع همه اینها تا حدودی شاید از دلائلی بود که نتیجه ای معکوس البته در گیشه برایش به همراه داشت. اما نکته مثبت فیلم جرات ستودنی انتخاب موضوع و روایتی جدید از سوی عواملش بود که کمتر تهیه کننده و کارگردانی می تواند به علت عدم توان برابری با فیلم های ساخته شده این ژانر در کشورهای غربی به سراغ آن برود. در مجموع فیلم علیرغم برخورداری از داستان و ساختار و فیلمنامه خوب که به گفته کارگردانش 17 بار نیز بازنویسی شده نتوانست در گیشه خیلی موفق عمل کند.

شیر و عسل فیلمی که به مانند فیلم فارسی های قدیم قرار است روایت کننده داستان تکراری عشق پسر فقیر و دختر پولدار باشد که جهت خالی نبودن عریضه و افزایش تعلیق داستان فرعی بدست آوردن ارثیه ای باد آورده را هم چاشنی اش کرده. فیلم نهایتا مملو است از فرعیات متفاوت که در روایت هیچ کدام نیز موفق عمل نمی کند تا بدانجاکه حتی موضوع عشقی اش را نیز در میانه فیلم تا مرز فراموشی به پیش می برد. در این میان حضور لمپن ها و استفاده از موسیقی و همچنین حربه کتک کاریهای در راه عشق همه تمهیداتی است به جهت جذب تماشاگر بیشتر که فیلم نسبت به استفاده زیاد و بی مورد از آن علاقه فراوانی نشان می دهد. فیلم در مجموع هرچه جلو می رود بیشتر مشخص میشود که داستان در فیلم محلی از اعراب ندارد.

کودک و فرشته فیلمی در رابطه با سالهای ابتدایی جنگ و آسیبهای و آشفتگیهای آن و همچنین فتح خرمشهر، و البته با ساختاری منسجم، که کمترین توجه به اکرانش بیشترین آسیب را متوجه اش ساخت. فیلمی داستانگو که به گفته کارگردانش گناهش این است که به گوشه‌ای از دریای بیکران تجربیات دفاع از این سرزمین می‌پردازد که نتوانسته در سینما به خوبی اکرانش کند.

دموکراسی تو روز روشن فیلمی با حضور یک دو جین از بازیگران صرفا مطرح که حواشی پیرامونش بیشتر از متنش بود. فیلمی با مضمون مشابه ساخته قبلی کارگردانش که اینبار فقط سعی در مهمتر و جذابتر جلوه دادن شخصیت اصلی فیلم برخلاف ساخته قبلی اش (پوست موز) دارد. فیلمی که برای همراهی هرچه بیشتر تماشاگر عمده تمرکزش را معطوف به ساختارشکنی ای کرده است که فیلم را در رساندن پیام مورد نظرش نیز دچار مشکل می کند. فیلم در مجموع خود در پایبندی به دموکراسی در انتخاب ژانری واحد که فیلم را دچار معضل چند وجهی نکند دچار مشکل و تردید است. نهایتا تنها نکته خوبی که فیلم به خوبی به آن پایبند است همان نمایش و بیان، نظارت و آگاهی خداوند به تمامی رفتارهها و اعمال انسانهاست و بس.

طلا و مس فیلمی که با ساختاری درست به خوبی توانست خاطره "ده رقمی" کارگردانش را از ذهنها پاک کند. فیلم با طرح و دستمایه قراردادن موضوعی جدید تا حدودی توانست سینما را از دست سوژه های تکراری و طنز ابتدای سال نجات دهد. فیلمی که به گفته کارگردانش قرار است تنها عاشقانه‌ای باشد درباره زن و شوهری از قشر سنتی كه موضوع روحانیت نه به عنوان موضوع محوری که صرفا حضور کسی باشد در این خانواده که درس طلبگی میخواند. از نکات مثبت فیلم بیانی ساده به مدد داستانی روان و خوب با محوریت موضوع عشق و اخلاق اینبار از دریچه زندگی یک روحانی است که عدم افتادن در دام شعارزدگی رایج در چنین فیلمهایی توانسته هر چه بهتر و بیشتر بر ارزشهای فراوانش بیفزاید، در مجموع می توان فیلم را با وجود روند کندی که از اواسطش در پیش می گیرد جز آثار خوب با ساختار منسجم و محکم این ژانر قرار داد.

دختران فیلمی درباره روابط و دغدغه های روزمره زندگی دختران نوجوان. که به سبب پرداخت نه چندان خوب نتوانست جذابیت لازم برای کشاندن مخاطب به سینما حتی به کمک سوژه و ایده نو که قصدش رفع موانع و مشکلات این نسل در جهت شناخت آرمانهایشان است داشته باشد. در مجموع حتی با وجود نقصهای فراوان روایتی، تصمیم کارگردان برای ساخت اثری با این مضمون و موضوع و البته با نگاه دلسوزانه در جهت رفع مشکلات این رده سنی بسیار ارزشمند است.

ازدواج در وقت اضافه فیلم دیگری از کارگردان "چارچنگولی". فیلمسازی که اعتقاد دارد وظیفه اش انتخاب قصه مناسب و ساختن فیلمی خوب است، که در این صورت می توان به تعریف جدیدی برای خوب بودن رسید زیرا در مرحله اول یا همان مرحله انتخاب قصه خوب، به وضوح شاهد کپی برداریهای دم دستی و نه چندان خوب از فیلمهای کمدی غرب هستیم. فیلم همچنین برخلاف گفته کارگردان که فیلم را نوعی کمدی فانتزی می داند، تلفیقی است از ژانرهای مختلف که حتی کمترین توقع مخاطبش از این ژانر که همان ایجاد خنده در اوست نیز برآورده نمی کند. در مجموع فیلم تا حدودی سعی در خلق نوآوریهایی داشته ولی چیزی فراتر از دیگر کمدیهای این سالها ندارد.

کیفر فیلمی از کارگردان فیلم "پستچی سه بار در نمی زند" که اینبار اثری خوش ساخت تر راهی پرده سینما کرد که سبب شد انتظارها از او و سینمایش به مراتب بالاتر رود. فیلم تمام خصوصیات یک فیلم خوب که داشتن فیلمنامه قوی و محکم، کارگردانی و بازی خوب است را داراست. فیلمی که می توان آنرا به نوعی متعلق به سینمای نوآر که تنهایی، بدگمانی و انزوا از ویژگیهای اصلی شخصیتشان است نیز دانست. فیلم همچنین دارای نقاط ضعفی هم هست که در مقابل ساختار محکم و منسجمش به چشم نمی آید. فیلم در مجموع نشان داد قرار گرفتن فیلمنامه قوی در کنار و به موزات قصه خوب سبب تولید اثری درخور میشود که سینمایی ایران کم دارد.

هفت دقیقه تا پاییز فیلمی با فضایی شهری و به عنوان اولین تجربه کارگردانش در این ژانر، که قصه ای پرتعلیق و تا حدودی تلخ از روابط انسانی که با عنصر قصه گویی همراه شده را دستمایه کارش قرار داده. بسیاری فیلم را در بعضی لحظاتش به واسطه ی نوع ساختار، روایت و همچنین هدف قرار دادن زندگی و چالشهای خانواده ای از طبقه متوسط، با ساخته ماقبل آخر اصغر فرهادی، "درباره الی" مقایسه کرده اند و آنرا در ادامه و تا حدودی مشابه آن می دانند. اما کارگردان به شدت با فرضیه مشابهت، به علت تولیدش قبل از نمایش فیلم فرهادی مخالف است. از نکات مثبت فیلم، در برداشتن اتفاقاتی مثل مرگ، زندگی، فقر، عشق، وفاداری و خیانت در کنار هم و البته با پرداختی درست است که به خوبی می توان آنرا درشکل گیری و پیشبرد داستان فیلم حس کرد. فیلم در مجموع آغازیست خوب برای کارگردانی که مسیر جدیدی برای فیلمسازی اش در پیش گرفته.

موج سوم فیلمی با تیم بازیگری خوب و به عنوان اولین ساخته کارگردانش، که شکست سختی را در گیشه متحمل شد. فيلم بنا دارد نسل اول و سوم انقلاب و دغدغه‌هاي هر يك را مورد قياس و بررسی قرار دهد که در مجموع به خاطر ضعفهای ساختاری فراوان در رسیدن به این اهداف نتوانست موفق عمل کند.

لج و لج بازی فیلمی که عمده تلاشش، جذب مخاطبان فراوان البته با دستمایه قرار دادن موضوع نخ نما شده ی جنگ و جدلهای زن و شوهری و ازدواج است. فیلمی که به گفته کارگردانش به هیچ وجه اینکه فیلم تماما برگرفته از کلیشه‌های رایج فیلمهای سینمایی این چنین است را بد نمی داند و بیان می کند، چنانچه بخواهد فیلمی ‌که سطح سلیقه تماشاگر سینما را بالا ببرد بسازد، به صورتی وحشتناک شکست می‌خورد. فیلم در مجموع کمدی نه چندان با کیفیت ولی قابل قبولی است که نتوانست فروش خوبی نیز داشته باشد.

چهل سالگی عاشقانه ای است آرام در مورد انسان و عشق، که داستان زنی را به تصویر می کشد که در دوراهی عشق گذشته و امروز و همچنین تحول درونی همراه با التهاب قرار گرفته. فیلمی که کارگردانش آنرا اثری در ادامه دغدغه‌های همیشگی‌اش درباره بحران خانواده در دنیای جدید می داند که مخاطب اصلی اش را افرادی از طبقه متوسط شهری در نظر گرفته. فیلم در مجموع اثری است قابل اعتنا و همچنین تلنگری برای نگرش دوباره به درون و پیرامون فراموش شده.

بیداری رویاها فیلمی از کارگردان فیلم تحسین شده "فرزند خاک". فیلم نه در فضای جبهه و جنگ اما با محوریت آدمهایی که به نوعی با آن مرتبط بوده اند، سعی در بیان دغدغه و باورهای گذشته، امروز و آینده آنها دارد. فیلم در واقع تلاشش بازگو کردن و تصویر کردن یکسری از واقعیتها و مشکلات، از زندگی افرادی است که جنگ آنرا سبب شده. به طور خلاصه فیلم مبین مظلومیت افرادی است که به صورت غیرمستقیم جنگ را لمس کرده اند، هستند و خواهند بود. فیلم همچنین به لحاظ مضمونی تا حدودی مشابه آثار حاتمی کیاست که البته کارگردانش در قبال این دیدگاه، هر گونه تعلق و نزدیکی فیلمش به سینمای حاتمی کیا را از افتخاراتش و صرفا به سبب تجربه هایی مشابه می داند.

پسر آدم دختر حوا از طنزهای موفق این سالهای سینما که با به تصویر کشیدن اختلاف و تناقضی شیرین میان کاراکترهای زن و مرد قصه همانند فیلمهای امتحان پس داده این سالها، "خروس جنگی" و "آتش بس" توانست رونقی به گیشه سینما بدهد. که دراین میان نباید نقش نکاتی چون ساختار منسجم و یکنواخت هم در کارگردانی، هم در بازیها و همچنین وجود شوخیهای سالم و به دور از لودگی و در خدمت و همراه با داستان فیلم، که در تمام مدت زمان فیلم دیده می شود، در فروش بالایش بی تاثیر دانست. در کنار این نکات مثبت، عده ای حضور تعداد کاراکترهای فراوان در فیلم را از ضعفهای فیلم می دانند که کارگردان البته این موارد را اتفاقا از نکات مثبت فیلم می داند که کمک فراوانی به پیشبرد داستان و موضوع اصلی فیلم می کند. فیلم در مجموع اثریست که میتوان برچسب فیلم طنز را به آن چسباند.

افراطی ها فیلمی که موضوع و نوع ساختارش دقیقا مطابق و در راستای نامی است که برای خودش انتخاب کرده. فیلمی مملو است از لودگیهای بی مورد و جاری در ابتدا تا انتهای فیلم که جای هیچ بحث و تحلیل در موردش را باقی نمی گذارد. فیلم در راه رسیدن به هدف اصلی اش که همان گیشه و جذب تماشاگر بیشتر است از هیچ عملی فروگذار نمی کند، ازانتخاب نام و بازیگرانی مشابه اخراجی ها برای تداعی آن برای تماشاگر که کارگردان انتخابش را خواسته تهیه کننده فیلم می داند گرفته تا آوازخوانیها و حرکات موزون و شوخیهای بی مورد همه تمهیداتی است که قرار است تماشاگر بیشتری را به سینما بکشاند و بس. فیلم در نهایت گردآوری یکسری از بازیگران با سابقه طنز، صرفا برای تکرار همه آن چیزهایی که قبلا بارها و بارها دیده شده. فیلم در نهایت به سبب مواردی که قبلا اشاره شد توانست تماشاگران قابل قبولی را به سینما بکشاند.

ناسپاس فیلمی تاریخی یا اجتماعی - عاشقانه؟ این اولین سوالی است که بعد از دیدن گروه بازیگران فیلم به ذهن متبادر می شود. فیلمی که سعی دارد با پوشاندن یکسری لباسهای تاریخی بر بازیگران جوانش که همه ی سابقه شان صرفا بازیگری در فیلمهای شهریست ما را با خود به برهه ای از تاریخ رهنمون سازد ولی چه تلاشی که همچنان تنها تلقی یک فیلم شهری را به واسطه بازیگرانش میتوان از آن داشت. تا جاییکه خود کارگردان نیز لب به اعتراض میگشاید و از بعضی از بازیگران اصلی فیلم ابراز نارضایتی و بیان میکند که اینروزها مجبور است با بازیگران تحمیل شده ای کار کند که کلنجار رفتن با آنها بسیار مشکل است. بازیگرانی که به گفته کارگردان مثل کارمند می آیند و کارت می زنند و دستمزدهای کلان می گیرند.

مقلد شیطان فیلمی با فضایی تلخ و سیاه در ژانر جنایی، که بالاخره پس از سالها توانست زمانی برای اکران برای خود دست و پا کند. از نکات مثبت که گذر زمان نیز نتوانسته بر آن تاثیرگذار باشد ارائه تصویری تازه و نو از پلیس، در عین وجود محدودیتهای تصویری موجود است که توانسته آنرا تبدیل به اثری قابل قبول کند. فیلم را در مجموع می توان اثری قابل اعتنا در این ژانر قرار داد.

صبح روز هفتم فیلمی در مورد سوژه تکراری آزادی جوانی زندانی و روزهای او در بیرون از زندان، که البته ساخت بارها و بارهای فیملهایی با چنین مضامینی چنانچه از دریچه جدید به آن نگاه شود می تواند بسیار جذاب باشد. فیلم براساس یک موقعیت و موضوع کلی و موقعیت فرعی درونش پیش می رود که در این میان به سبب آشنایی و علاقه کارگردان به ژانر طنز موقعیتهای کمیکی نیز درخود دارد که فیلم را در بسیاری از لحظه ها دچار چند پارگی و عدم یکنواختی می کند. در مجموع با وجود تمام ضعفهای ساختاری فیلم تا حدودی توانسته در رسیدن به رویکرد مورد نظرخویش موفق عمل کند.

یک جیب پر پول فیلمی در ادامه آثار قبلی کارگردانش در ساخت کمدیهای سطح پایین است که در واقع نامش می تواند مبین هدف سازندگان در ساخت آن نیز باشد. فیلم در مجموع داستان قابل بحثی ندارد و بحث پول، ازدواج و خواستگاری محور اصلی و از خصوصیات بارز یا به عبارتی منفی اش است.

از ما بهترون فیلمی که بهترین برداشت و تلقی در موردش گمشده در معنا بودن است. فیلم بیشترین ضربه را از تاکید فراوانش بر نمادگذاری و نمادمحوری غیرمنطقی و ناقصی می خورد که تلاشش روایت داستانی با فضایی متفاوت است. البته نقصهای دیگری که همگی در جهت همراه کردن همه نوع طیف مخاطبی با فیلم است. نهایتا فیلم را تبدیل به معجونی از کمدیهای سیاسی، ترسناک و اجتماعی که بیانی نماد گونه را محور روایتش قرار داده می کند. فیلم در مجموع در رساندن آنچه هدف سازندگانش به بیننده است، دچار اشکالات عدیده ای است.

یک اشتباه کوچولو فیلمی که به گفته کارگردانش قرار نیست با شكلك درآوردن مردم را بخنداند اما نکته اش اینجاست که فیلم اصلا نمی خنداند. آنچه از فیلم استباط میشود ضعفهای فراوان در زمینه کارگردانی و بازیگری و همچنین انتخاب یک خط داستانی درست است، که فاصله آنرا تا رسیدن به یک اثر خوش ساخت زیاد می کند. در واقع فیلم اثری است سردرگم میان جدی و شوخی که نمی تواند روایت واحدی برای خود در پیش گیرد. با تمام این معایب فیلم در مجموع نسبت به کمدی های سطح پایین به جهت مضمونی از درجه و اعتبار بالاتری برخوردار است.

فاصله فیلمی که هرچند نشان از تمایل کارگردانش در ساخت اثری متفاوت دارد ولی نهایتا محصول تولیدی اثریست ضعیف در ساختار و فیلمنامه، که پرداختی بدون منطق را به وضوح می توان در آن شاهد بود. فیلمی که ضعفهای فراوان ساختاریش آنرا تبدیل به اثری می کند سردرگم میان جدی و شوخی در ریتم و بازیها، که قرار نیست تکلیفش را با مخاطبش مشخص کند. همچنین عدم توجه به تماشاگر به عنوان یکی از ارکان مهم تولید فیلم که او را بدون پیش زمینه ای وارد داستان می کند از دیگر نقاط ضعف فیلم است که هر چه بیشتر آنرا به سمت اثری ضعیف سوق میدهد.

کارناوال مرگ فیلمی که حواشی حین ساختش آنرا تبدیل به اثری مهجور کرد. که البته آنرا بدون تمام حواشی پیرامونش هم نمی شود اثری درجه یک و بدون نقص تصور کرد. در این میان عدم پرداخت درست سبب می شود فیلم نتواند تاثیرات عمیق مورد نظرش را بر مخاطب عام و خاص بگذارد. در مجموع و جدا از نحوه پرداخت اثر، که با نقصهایی نیز همراه است نیت عواملش در ساخت اثری که هدفش بیان یکسری دغدغه های مهم اجتماعی است، جای تشکر و قدردانی دارد.

باد در علفزار می‌پیچد فیلمی که ارزشهای فراوانش به سبب فاصله زیاد ساخت و اکران و همچنین عدم اکران مناسبش آنطور که باید دیده و نمایان نشد. فیلم تا حدودی مشابه و البته در ادامه آثار قبلی کارگردان، بیانگر ملودرامی عاشقانه در فضایی بومی است به صورتیکه سعی شده جنگل و مسائلش نیز به عنوان دغدغه ای مهم و به نوعی مرتبط با ملودرام عاشقانه در فیلم نقش محوری داشته باشد. صرفنظر از یکسری نکات منفی که تعدادشان زیاد نیست، فیلم این ویژگی را دارد که بدور از ملودرام‌های معمول که شخصیتها را به دو صورت خوب و بد تقسیم بندی می کنند مبنایش را بر اساس تاثیرگذاری شخصیت‌ها پایه ریزی می کند. همچنین روایت فیلم بر پایه ناآگاهی مخاطب از کل ماجرا از دیگر نکات مثبت و قابل ذکر فیلم است که در تاثیرگذاری بیشتر فیلم بسیار نقش دارد. فیلم در مجموع کاری قابل اتکا و اعتنا محسوب می شود برای کارگردانی پرسابقه ساخت فیلم در چنین فضایی کم ندارد.

زخم شانه حوا فیلمی که به گفته کارگردانش قبل از اینکه فیلمی باشد در ژانر دفاع مقدس، اثریست که در قالب یک قصه ملودرام خانوادگی احترام به مقام مادران را یادآور می شود. مادرانی که قرار است در این فیلم ابعاد دیگری از نقششان در روزهای جنگ و بعد آن کشف و تصویر می شود. فیلم نهایتا نشان داد هنوز لایه ها و داستانهای پنهان و از نظر دورشده فراوانی در زمینه سینمای دفاع مقدس وجود دارد که میتوان از آن به بهترین نحو برای دستیابی به اخلاقیات بدون افتادن در دام شعار زدگی استفاده کرد. فیلم در مجموع کاریست درخور از کارگردانی که مدت زمان زیادی را به عنوان دستیاردر کنار زنده یاد ملاقلی پور سپری کرد.

شکلات داغ فیلمی از کارگردانی جوان و با نقش آفرینی بازیگران حرفه ای، اما با داستانی تا حدودی تکراری که بارها و بارها، به ویژه در تلویزیون شاهدش بوده ایم. البته می شود با نگاهی جدیدتر از همین موضوع تکراری هم داستان و اثری نو خلق کرد، که فیلم در ایجادش نا موفق عمل می کند. خلاف ضعفهای ساختاری فراوان موجود در فیلم، کارگردان، فیلم و داستانش را کاملا واقعی و جذاب و حاصل دوازده سال مراجعه خود به کافی شاپی در خیابان کریم خان می داند که تلاش کرده آنرا در قالب این فیلم به تصویر بکشد. فیلم در مجموع شروع خوبیست برای کارگردان جوانی که اعتماد به نفس بالایش را حاصل دانش زیادش می داند.

ملک سلیمان فیلمی به شدت وابسته و در خدمت جلوه های ویژه که فاقد عنصر مهم داستان گویی که خاصه این آثار است می باشد. فیلمی که می توانست به سبب داشتن داستانی قرآنی و جذاب و در کنار و همراه جلوه های ویژه تصویری مناسب، کارکردی فرامرزی و جهانی داشته باشد و مرزهای کشور را برای انتقال فرهنگ ایرانی و اسلامی در نوردیده و جهانی شود. ولی به علت عدم ساخت، پرداخت و فیلمنامه درست نمی تواند به چنین مهمی دست یابد. در مجموع ساخت اثری این چنین با تمام ضعفهایی که ممکن است داشته باشد، در شرایط فعلی سینمای ایران جای تقدیر و خسته نباشید فراوان برای سازندگانش دارد.

سن پطرزبورگ فیلمی که نام کارگردان و نویسنده اش چیزی بود که کنجکاویهای فراوان برای دیدنش برانگیخته بود. اما فیلم نهایتا و صرفا انتظارات را از این افراد برآورده نکرد. از حاشیه های پیرامونش که کم هم نیستند که بگذریم فیلم ایده ای خوب اما پرداختی از هم گسسته و غیریکنواخت و رها شده دارد که تا حدودی فیلم را از انسجام مورد انتظار دور می کند. در مجموع با تمام ضعفهای موجود، فیلم را می توان به علت داشتن شوخی های بجا و به دور از لودگی، بازیهای خوب و همچنین رعایت استانداردهای لازم فیلمسازی به عنوان یک کمدی قابل اعتنا یاد کرد.

بعدازظهر سگی سگی فیلمی که بنابر گفته کارگردانش به عنوان اولین کار، تلاشی بوده به نیت خیر برای ساخت فیلمی طنز، به دور از ابتذال و سطحی نگریهای رایج. چنانکه موضوع و نوع روایتش نیز این نیت را به خوبی تصویر می کند که باری به هر جهت نیست، بلکه در پسش ایده ای خوب وجود دارد که بیانی طنزآمیز را برای طرح و چالش کشیدن موضوعی مهم انتخاب کرده. در مجموع فیلم در قیاس با کمدی های این سالهای سینما اثریست قابل اعتنا از کارگردانی جوان و آینده دار.

هرچه خدا بخواهد فیلمی با حاشیه های فراوان، که نگاهی کوتاه به عواملش نشان از تولید اثری متفاوت در ژانر طنز که قرار است تماشاگر سختگیرش را هم راضی کند می داد. ولی در کمال ناباوری چیزی جز سردرگمی، هجو و تکرار که محصول فیمنامه و ساختار ضعیف است عاید تماشاگرش نمی کند. ساختار ضعیفی که نوک پیکان انتقادات را می توان متوجه نویسنده و کارگردانی می کند که سابقه خوبی در عرصه فیلمسازی دارد. در این میان موضع جالب کارگردان در مقابل تمامی انتقادها به فیلمش، تاکید روی عدم سفارشی، سردرگم و تکراری بودن اثرش است. فیلم در مجموع فقط یک تیم بازیگری خوب دارد که آن هم نتوانست کمکی برای نجاتش باشد.

لطفا مزاحم نشوید فیلمی متفاوت از محصولات مستقل سینمای ایران، با ساختاری اپیزودیک و بیان درست و جذاب از زندگی و ارتباطات انسانی. بازیهای روان و چشمگیر به مدد کارگردانی خوب از نکات مثبتی است که هر چه بیشتر بر ارزش و اعتبار فیلم افزوده است. فیلم روایتی است از مشکلات زندگی مدرن و آسیبهای اجتماعی حاصل از آن در قالب اپیزودیک که در نهایت قرار است یک فیلم باشد با یک موضوع محوری. فیلم در واقع ادامه همان راه و مسیر فیلمهای خانم بنی اعتماد است که تمایل زیادی به کنکاش در روابط اجتماعی و مشکلات اجتماعی دارد. نکته ای مهم که در ساخت چنین فیلمهایی نباید از نظر دور کرد، نگرش درست و از سر واقع بینی به مسائل اجتماعی و بدور از هرگونه غلوشدگی است که فیلم تا حدود زیادی در ایجادش موفق بوده.

دردسر بزرگ فیلمی که نامش میتواند بهترین تعبیر برای کیفیت و نوع ساختارش نیز باشد. فیلم ملغمه ای است از تمام چیزهای که در این سالها توانسته بود مخاطب را به نوعی به سالن سینماها بکشاند. اما نتیجه استفاده از تمامی ترفندهای جذب تماشاگر، برای تهیه کننده های موفق در زمینه دانستن رگ خواب مخاطب انچنان که باید راضی کننده نبود. در این میان نظر کارگردان فیلم در عدم تمایلش به ساخت فیلم معناگرا هم بسیار جالب است چرا که فیلم درقالب غیر از آن هم موفق نبوده و نکته دیگر اینکه مگر نمی شود در قالب فیلمی طنز به معنا رسید؟ در مجموع فیلم نکته ای فراتر از چیزهایی که در تجربه های قبلی این ژانر وجود داشت ندارد.

نخودی فیلمی مهجور و بی ادعا که زنگ سینما را دوباره برای گروه سنی کودک و نوجوان به صدا درآورد. سینمای مهجوری که ساخت اثری نه چندان خوب، در دوره ای که کمتر کسی تمایل به ریسک کردن در چنین ژانری دارد نیز برایش غنیمتی است گرانبها و ارزشمند. البته نتیجه این عدم ریسک می شود رجوع این گروه سنی به سمت آثار ساخته شده برای گروه بزرگسال، که نتیجه ای جزسردرگمی، به سبب عدم تطابق با افکار کودکانه اش ندارد. از طرفی موضوعی که سبب ناراحتی و دلسردی کارگردان و تهیه کننده فیلم جهت ادامه ساخت چنین فیلمهایی شده و می شود، مشکل همیشگی اکرانی است که هر سال میزان تولید چنین آثاری را کم و کمتر می کند.

خواب‌هاي دنباله‌دار فیلم دیگری از کارگردانی که پس از سالها و با توجه به شرایط اینروزهای سینما هنوز دغدغه هایش در ساخت فیلم برای کودکان و افراد خاص کمرنگ نشده است. همه اینها در شرایطی است که او شاید توانایی ساخت "شمعی در باد"های دیگری را هم داشته باشد که هم مخاطب بیشتری داشته باشد و هم گیشه اش را تضمین کند. اما فیلم جدید در ادامه ساخته های قبل کارگردانش نتوانست آنطور که باید انتظارات را از او و سینمای مورد علاقه اش برآورده کند. فیلمی که به گفته کارگردانش قراراست تصویری از منظر جنبه های روان شناختی از آدمهای فراموش شده در عین رسالت واقعی این آثار در رساندن پیامهای اخلاقی و اجتماعی نیز بدهد. که نهایتا در رسیدن به این امر دارای مشکلات ساختاری فراوانی است. فیلم نهایتا یک سوال اساسی اما بی پاسخ، که فیلم برای كودكان است يا درباره كودكان؟ در ذهن ایجاد می کند.

آناهیتا فیلمی که هر چند تک تک اجزایش حکایت از روبرو شدن با اثری خوش ساخت می داد. ولی واکنشها پس از نمایش آن نشان داد فیلم نتوانست پاسخگوی انتظارات از فیلم و کارگردانی با سابقه باشد که اکثریت آثارش از فیلمهای باارزش و تاثیرگذار در سینمای ایران محسوب می شوند. سرگردانی و عدم برقراری توازن لازم میان موضوع اصلی و فرعی داستان از ضعفهای مهم و تاثیرگذاریست که ساختار کلی فیلم را دچار مشکل و معضلات فراوان می کند. در مجموع تلاش فیلم ارائه یک داستان تازه با پس زمینه علمی - اجتماعی است که به سبب عدم داشتن ساختار منسجم فاصله زیادی تا تبدیل شدن به آن دارد. نهایتا فیلم را می توان جزآثار قابل احترام که دارای ایده خوب و دلسوزانه ولی دارای عدم پرداخت مناسب هستند قرارداد.

خاطره فیلمی که قراراست در قالب درامی روانشناسانه به بیان داستان خیال پردازیهای زنی آسیب دیده بپردازد، اما به علت عدم داشتن داستانی واحد که در لحظاتی آنرا به سمت ژانر کودک و در لحظاتی دیگر به سمت ژانر دلهره یا خانوادگی می برد دچار نوعی عدم یکنواختی و چند پارگی شده که تا حدودی می توان آنرا به فیلمنامه ای نسبت داد که قصدش همراهی همه نوع طیف مخاطب وجلب و جذب نظر تماشاگری است که در این چند ساله کمتر اشتیاقی نسبت به دیدن چنین فیلمهایی در او به علت وجود مشابه های خارجی خوب وجود دارد. فیلم را در مجموع می توان تجربه ای نه خیلی موفق ولی قابل تامل برای کارگردانی که عمده کارهایش در زمینه مستند بوده دانست.

دیگری فیلمی با داستانی تا حدودی تکراری و امتحان شده، و الیته پرکاربرد در سینمای غرب، که بنا دارد تا یک به نظرضدقهرمان را به یک قهرمان دوست داشتنی تبدیل کند. داستان اینبار به جهت نمایش ملموس تر تقابل پایبندی به سنتها و گذر به سمت مدرنیته و البته بیان دیدگاهی جدید کاراکترهایش را به درون روستایی می برد. داستانی که توصیفات مذکور و همچنین مکان روایتش شاید به سرعت این نکته را در ذهن تداعی کند، که قرار است با فیلمی صرفا جشنواره ای مواجه شود. اما کارگردانش بر خلاف این ذهنیت، اثرش را به هیچ وجه جشنواره ای و برای جشنواره نمی داد و انگیزه اش را صرفا ساخت و به تصویر کشیدن قالبی میداند که با فضای آن آشنایی زیادی داشته و دارد، هر چند تا حدودی از موضوع و بستر فیلم می توان برداشتی متفاوت با دیدگاه کارگردانش داشت. فیلم در مجموع با تمام ضعفهایش، اثریست درخور و قابل تامل.

عصر جمعه فیلمی قابل تعمق ، که در واقع هدف نهایی کارگردان از ساختش نیز بود. فیلمی که هر چند فاصله زیاد تولید تا اکران و همچنین اکران نامناسبش سبب مهجور ماندن و دیده نشدنش شد، اما ارزشهای فراوانش از دید و نظر تحلیلگران جدی سینما دور نماند. فیلمی که هرچند داستانی ملتهب سبب اطلاق لقب به ظاهر نادرست مبتذل توسط بعضی افراد به آن نیز شد، اما نوید ظهور کارگردانی صاحب سبک و آینده دار داد، که حالا سالها از ساخت اولین ساخته اش می گذرد. از نکات مثبت فیلم نمایش و دفاع از حقوق زنان جامعه بدون افتادن در دام مرد ستیزی است که آنرا مجزا از آثار این چنین می کند. فیلم در مجموع اثریست تلخ که با هوشمندی توانسته در عین تاثیرگذاری پیامهای اجتماعی اش را به تماشاگرش منتقل کند.

عصر روز دهم فیلمی که به سبب تهیه کننده و عوامل قبل و بعدش خیلیها را ، آماده و کنجکاو دیدن اثری خوب کرد. فیلمی که به گفته کارگردانش تلاش کرده با نمایش ملودرامي سوزناك در شهر کربلا و حرم امام حسین و بیان واقعیت های جامعه بحران زده عراق، پیوندی میان قصه ای امروزی با واقعه عاشورا البته با روایتی داستانی برقرار کند. اما در نهایت عدم پرداخت مناسب سبب شد فیلم تبدیل به اثری معمولی و غیر قابل باور شود. باورپذیری که در واقع یکی از اهداف فیلم در انتقال روابط و داستان مورد انتظارش نیز هست که به علت همین عدم پرداخت مناسب نمی تواند بیننده را با خود و شخصیتهایش همراه کند.

چراغ قرمز فیلمی پراشکال در تمامی زمینه ها از کارگردانی که به گفته خودش هيچ گاه ادعای ساخت اثري خاص نداشته و‌ هدفش از ساخت "چراغ قرمز" نیز تنها روانه کردن فيلمي بر پرده سینما بود که خانواده‌ها به قصد تفريح به تماشايش بيايند و راضي سالن را ترك كنند. فیلم به مانند کمدیهای ضعیف این سالهای سینمای ایران دچار مشکل پیدا کردن خط روایی واحد و همچنین چند پارگی حاصل از چنگ انداختن به ژانرهای مختلف است. در واقع فيلم آميزه و ملغمه‌اي است از طنز، معما و ملودرام که دست به دامان موسيقي، تيپ‌سازيهای همراه با لودگی، برای جذب مخاطب بیشتر به مانند سایر آثار اینروزهای این ژانر می شود. نهایتا فیلمی این چنین شاید تا حدودی در جذب مخاطب موفق باشد و بس.

آدمکش فیلمی از کارگردانی که با انعکاس توانسته بود تا حدودی رضایت طیف گسترده ای از مخاطبان و منتقدان را جلب کند. با "آدمکش" سعی در تعریف قصه ای صرفا تکراری با دید جدید داشت. فیلمی که هر چند نویسنده اش نکاتی همچون تغییر نگاه تماشاچی به اطراف خود بعد از تماشا، دیدن فیلمی جدی با پیچیدگیهای روایی، توهین نکردن به شعور مخاطب و نزدیک بودن فیلم به استانداردهای بالای فیلمسازی را از دلائلی که تماشاگر باید فیلم را ببیند ذکر می کند. اما در مجموع خود فیلم و نوع پرداختی که ارائه می کند تا حدودی با این دلائل در تضاد است و ما را صرفا با فیلمی بدون منطق روایی و پرداختی درست مواجه می کند که تمام پیش بینی های مورد انتظار یک فیلم خوب را از بین می برد.

نفوذی فیلمی که نگاهی دوباره دارد به آدمهای جنگ اینبار به دور از کلیشه های رایج این ژانر که افراد جنگ را انسانهایی معصوم جلوه میداد . فیلمی که قرار است اینبار در فضایی غیرمعمول و نو دست به خلق قهرمانی ازجنس جنگ بزند . ودر این راه ما را با یک اسیر واقعی به دور از نگاههای پوچ گرایانه و سطحی همراه کند . از نکات مثبت فیلم که تاثیر فراوانی بر ساختار روایی درست فیلم گذاشته، مدیریت هوشمندانه گره افکنی ها و تعلیقهای است که سعی داشته با جلوگیری از سبقت گرفتن مخاطب از فیلم فاصله خویش را با او حفظ کند . فیلمی هر چند به دلیل شرایط بد اکران آن طور که باید دیده و بررسی نشد ، اما در مجموع اثریست خوش ساخت با ساختاری محکم و منسجم که به عقیده سازندگانش میتوان آنرا جز فیلمهای فرهنگیه ، تجاری - مردمی قرار داد .

خاله سوسکه فیلمی که به گفته کارگردانش ، فروش نسبتا خوبش نشان داد که سینمای کودک هنوز نمرده است . فیلمی که مطابق گفته های کارگردانش نتیجه سالها تحقیقات در زمینه افسانه ها ست ، که هر چند برای کودکان ساخته شده اما میتواند برای بزرگسالان هم حاوی نکات جذاب و آموزنده ای باشد . در مجموع فیلم با دستمایه قرار دادن داستان ایرانی توانسته اثری خوب و در خوربرای کودکان خلق کند .

طبقه سوم فیلمی خوب اما گرفتارمشکل شایع اکران آثاری با این مضامین که حتی انتخاب بازیگران مطرح نیز نتوانست راهگشایش برای راضی شدن سینمادارها باشد . فیلمی با لوکیشن و کارکترهای محدود ، که کارگردانش استفاده از آن به مانند دیگر ساخته هایش را صرفا به علت نوع روایتی میداند که قرار نیست در داخل جامعه و خیابان شکل گیرند . همچنین طبق گفته های کارگردان فیلم سعی دارد اثری باشد واقع‌گرا که تلاش میكند با ابزاري مثل كلام، سمبل و تمهيداتي از اين دست ذهن مخاطب را به واقعيتی مغفول ارجاع دهد . فیلم در مجموع بسیار خوب به درون لایه های اجتماعی رسوخ میکند و به آن میپردازد .

خروس بی محلفیلمی به کارگردانی کسی که سوابق خوبی درسینمای کودک ونوجوان دارد . فیلم با تصویر شدن در فضایی کمدی - فانتزی ، سعی دارد طنزی کودکانه و همچنین فضایی خاطره انگیز داشته باشد .

فرود در غربت فیلمی ضعیف با شرایط بد اکران که کارگردانش عدم توفیقش را بیشتر به دلیل نوعی خودسانسوري که تاثیرش را به وضوح درکیفیت پایین اثرنیزمیتوان مشاهده کرد میداند . اثری که همچنین سبب از بین رفتن اندك رغبت او را برای ساخت آثاری این چنین نیز شد . فیلم در مجموع با فيلمنامه اي بسيار ضعيف و سطحي اصلا مورد توجه قرار نگرفت .

در مجموع سال سینمایی اخیر به مانند رسم این چند ساله جولانگاه کمدیهای فراوان بود که به جرات اکثریتشان را نیزمیشود در دسته ی کمدی سطح جای داد . تولیدات طنز ضعیفی که سبب هر چه بیشتر شدن فاصله مردم به عنوان اصلی ترین سرمایه های این رسانه و خالی شدن سالنهایش نیزشد . هر چند نگاهی به میزان فروش این سال نشان میدهد همچنان فیلمهای طنز با بیشترین اقبال از سوی مردم مواجه است اما فروش خوب فیلمهای با مضامین غیر طنز و با ساختار خوب نشان داد مردم حتی در حضور کمدیهای معمول نیز تا چه حد برای دیدن فیلمهایی با ساختار و داستان درست اقبال نشان میدهند .در مجموع سال سینمایی گذشته به سبب همان چیزی که گفته و ارائه شد دارای اوجهای خفیف و فرودها و نزولهای فراوان بود . که نهایتا امید است در سال سینمایی جدید و بنابر آنچه که در جشنواره 29 فجربه سبب تعدد فیلمهای خوب شاهدش بودیم سالی پرباردرهمه زمینه ها که دوباره پای تماشاگر قهرکرده آن را به سالنهای سینما باز کند پیش رو داشته باشیم.

 

منبع: سی نت

5010 -  

 

Header

پرونده های ویژه سی نت از دوره های برگزاری جشنواره فیلم فجر

 

::  نقل مطالب و عکس های اختصاصی سی نت بدون ذکر منبع، نام نويسنده و نام عکاس ممنوع است  ::


صفحه اول  |  فیلم ها  |   هنرمندان   |   نقد و یادداشت  |  نويسنده ها   |  ویدئو  |  پرسش و پاسخ   |  درباره ما    تماس با ما  |   جدول فروش   |   تبلیغات


ماهنامه سینمایی «برش های کوتاه» (جدید)

::  سردبیر: احمد شاهوند  ::

 


تقدیر از احمد شاهوند در اولین جشن رسانه های سینمایی  تقدیر شده در چهارمین جشنواره وب به عنوان بهترین سایت فیلم به انتخاب کاربران  تقدیر شده در جشنواره نشریه های اینترنتی

  كليه حقوق اين سايت براي سایت سی نت (cinetmag.com) محفوظ است.

Copyright © 2003 - 2019 Cinetmag.com All rights reserved


طراحی و اجرا: استودیو سی نت