صفحه اول - فیلم ها - نقد و یادداشت - ویدئو - هنرمندان - جدول فروش - نویسنده ها - جدول ارزشگذاری نویسندگان

پرسش و پاسخ   |  درباره ما   |   تماس با ما   |   تبلیغات  |   ماهنامه سینمایی «برش های کوتاه» (جدید)

انتخاب رنگ پس زمینه صفحه: 

پربیننده ترین نقدها و یادداشت ها

سی نت  >> اخبار و مطالب  >> مشاهده متن اخبار

درباره یادداشت ابراهیم حاتمی کیا درباره اصغر فرهادی

دهه ات تمام شده آقای مربی ...

:: 28 مهر 1390  1:02:21 PM  ::

حمید سلجوقی

سی نت: این روزها سینمای ما پر شده از بیانیه نگاری و نامه نگاری های ریز و درشت از این و آن. یکی به بازیگران توهین می کند، یکی به منتقد، یکی به همکار و... برای همه این ها که باید تاسف خورد اما اوضاع وقتی تاسف بارتر می شود که ببینی ابراهیم حاتمی کیا هم دست به قلم شده و در نوشته ی ده خطی مثلا تعریف و تشکرش از سید رضا میرکریمی و "یه حبه قند"، یازده خط با نیش و کنایه از فرهادی و فیلمش می گوید.

نمی دانم باور کنم یا نه؟!

دلم می گوید باور نکن. حاتمی کیا نان به نرخ روز خور نبود. اصلا این حرف ها و این عقده ها جزء ادبیات حاتمی کیا نیست. (توضیح: عقده یعنی یک گره ذهنی درباره یک فرد یا موضوع که بازشدنی نیست). ولی عقلم می گوید باور کن. این همان حاتمی کیاست که چندین و چند سال است دیگر او را نمی بینی و حرف های خودش را نمی زند. پس انتظار دیدن و شنیدن چنین جملاتی از او بعید نیست.

باور می کنم این جمله را خود حاتمی کیا نوشته: "با کام تلخ در صف سفارشات خرس نشان ایستاده بودیم تا از سرزمین همیشه آفتابمان به جبر همکار تلخ مزاج، مهر دروغ بر پیشانی، متقاضی پناه به سرزمین همیشه ابری بگیریم"

فقط می توانم بگویم متاسفم. تازه خوب است این متن تشکر از میر کریمی بود اگر متن انتقاد از آن همکار می بود چه می شد؟

البته شاید هم حق با شما باشد و این هایی که این همکار تلخ مزاج می گوید هم دروغ باشد. راست آن حرف هایی بود که شما در سفارش خروس نشان اخیرتان گفتید. چه بود اسمش؟ آهان... "گزارش یک جشن".

چطور تا همین دیروز که تکلیف اکران فیلمتان مشخص نبود همه چیز این سینما و علمای ممیزش بد و خسته کننده بود اما حالا اوضاع آفتابی شده و این جا سرزمین آفتاب است. فکر می کنم اخیرا تحت تاثیر فیلم هندی " از نسل آفتاب" قرار گرفته باشید!

دست رضا میر کریمی درد نکند که "یه حبه قند" ساخت و کاممان را شیرین کرد ولی ای کاش "یک کله قند" می ساخت تا کاممان شیرین تر شود چون متاسفانه اخیرا شاهد اکران فیلم هایی هستیم که خواسته یا ناخواسته شبیه فیلم های این فیلمسازِ همه مهر دروغ بر پیشانی هستند.

آقای حاتمی کیا فراموش نکنید که همین همکار تلخ مزاجِ دروغگو اگر می خواست پناهندگی آلمان بگیرد به قیمت زیر سوال رفتن کارنامه و اعتبارش خیلی زودتر از این ها می توانست این کار را بکند و در ضمن نشان دادن یک اوضاع ابری ایرانی و دروغ گفتن درباره ایران و ایرانی در آن محیط ابری به مراتب برایش راحت تر بود. نبود؟
پس چرا آمد اینجا و در سرزمین آفتاب فیلم ساخت؟

شاید هم شما درست می گویی. باید گردن این دروغگوی تلخ مزاج را زد که "جدایی" را به تصویر می کشد و بدتر می رود خرس می گیرد. وای ... خدای من! مگر می شود از چنین گناه بزرگی به سادگی گذشت؟

خجالت نمی کشی فرهادی؟ آخر یک عدد خرس ناقابل ارزش این کارها را دارد؟

آقای حاتمی کیا دیگر نمی شناسمت. دیده بان مهاجرِ دیروز که ما را از کرخه تا راین برد امروز گیجم می کند ...

فیلمساز صادق و خالص و البته مولف دیروز که خودش امروز شده گزارشگر حرف های دیگران،حالا حتی در یک نامه تعریفاتی تبلیغاتی اش هم دست از سر فرهادی بر نمی دارد.

حاتمی کیایی که من می شناختم از این کینه ها نداشت.

می توانی دوست نداشته باشی فرهادی را، فیلمش را اما ... این حرف ها حرف های تو نیست. خودت هم می دانی.

آخرش هم بگذار یاد کنم از دیالوگ هایی که خودت نوشتی و شک ندارم که آن ها را هم فراموش کردی مثل خیلی چیزهای دیگر.

"... یه دهه گرفتی هیچی نگفتیم ... پس دادی هیچی نگفتیم ... حرف زدی هیچی نگفتیم ... شعار دادی هیچی نگفتیم ... حالا دیگه نوبت ماست ... بذار ما هم حرفمونو بزنیم ... دهه ات تمام شده مربی"

پرونده های ویژه سی نت از دوره های برگزاری جشنواره فیلم فجر

::  نقل مطالب و عکس های اختصاصی سی نت بدون ذکر منبع، نام نويسنده و نام عکاس ممنوع است  ::

صفحه اول  |  فیلم ها  |   هنرمندان   |   نقد و یادداشت  |  نويسنده ها   |  ویدئو  |  پرسش و پاسخ   |  درباره ما  |   تماس با ما  |   جدول فروش   |   تبلیغات

ماهنامه سینمایی «برش های کوتاه» (جدید)

::  سردبیر: احمد شاهوند  ::