به انتظار قضاوت زمان / یادداشت بهنام غفاری برای فیلم های پنج روز آخر جشنواره
::
25 بهمن 1392
8:06:24 PM ::
مهدی هاشمی در نمایی از فیلم "خانه پدری" |
سی نت:
جشنواره امسال هم تمام شد. نه دعواها و موضع گیری های غیر سینمایی و نه سیمرغ ها نمی توانند فیلمی را ماندگار کنند. این ها فراموش می شوند و آنچه که می ماند خود اثر است و قاضی بزرگی به نام زمان. فیلم ماندگار بارها و بارها دیده شده و ارزش هایش به نسل های بعدی منتقل می شود، چه بخواهیم و چه نخواهیم!
چ اگر تا سالیان گذشته مشکل اصلی سینمای ما فیلمنامه بود، در چند سال اخیر وضعیت بدتر شده و مشکل به قبل از فیلمنامه و به ایده و طرح اولیه رسیده است. محدودیت ها، مشکلات اقتصادی، خود سانسوری تنها بخشی از دلایل عدم تنوع ایده های ما است. در چنین شرایطی انتخاب قضیه آزاد سازی پاوه که خود به اندازه کافی دراماتیک است و از همه مهمتر درام آن تنها در بازه زمانی کمی اتفاق افتاده است، انتخاب هوشمندانه ای است. نیمی از راه را حاتمی کیا تنها با انتخاب سوژه فیلم رفته است. حالا که قالب فیلم مشخص است، حاتمی کیا با دستی باز می تواند نظرات و جهان بینی خود را بدون به خطر افتادن درام فیلم در آن جای دهد. همچنین با توجه به شناخت نسبی تماشاگر با شخصیت شهید چمران معضل شخصیت پردازی و صرف زمان برای شناخت او نیز در همان ابتدای مسیر فیلمنامه حل شده است. نتیجه فیلم روان و خوش ریتمی است که به نظرم بهترین فیلم او پس از دوران بعد از ارتفاع پست است. هم جولانگاهی برای به رخ کشیدن قدرتش در خلق صحنه های جنگی است و هم میدانی برای ابراز عقیده هایش..... البته فیلم می توانست بسیار بهتر از این نیز باشد. از جایی به بعد گسترش فیلمنامه به مسیر امتحان پس داده، تکراری شده و دیگر غیر خلاقانه ای در سینمای جهان وارد می شود.قضیه مربوط به اسرا، شعارهای شخصیت مریلا زارعی و قرار گرفتن او بین دو آرمان (ای کاش شخصیتش اصلا حضور نداشت)، نفرین های آن مادر به چمران از این دسته اند. شاید مشکل انفعال چمران که عده ای بر آن خورده گرفته اند نیز از همین مسیر ناشی شده است. همچنین به نظرم پایان فیلم در نهایت اثرش را بر فیلم گذاشته است. اگر فیلم با ورود چمران همچون یک قهرمان به شهر ملتهب پاوه شروع می شود نیاز است که سکانس نهایی با حضور او و نمای او تمام شود (اگر اشتباه نکنم قرار نیز بود که فیلم با نمای او در بازار پاوه تمام شود).
متروپل و اشباح این دو فیلم و شاید چند فیلم اخیر این دو فیلمساز باعث شده است که عده ای با فراموشی کل کارنامه آنها و یا با قصدی دیگر به تمسخر آنها بپردازند. مسئله من فلان سایت یا روزنامه نیست که نویسنده آن امثال مهرجویی را نماد شبه روشنفکران می داند (مطمئنا نه او معنی نماد را می داند و نه روشنفکری را) و با ذوق و شور از تمام شدن او (که باز هم مطمئنا نیمی از آثار او را ندیده است) می نویسد، مسئله من نویسندگانی است که با شناخت آنها سعی در به سخره گرفتن کارنامه پر بار آنها دارند و القابی اعجاب آور به آنها نسبت می دهند. انگاری کیفیت دیگر آثار سینما ما به اندازه ای بالا است که آثار آنها در مقابل دیگر فیلمها تنها پول هدر دادن است. فیلمسازان خلاق و جوان اخیر را در نظر بگیرید. تنها با گذشت چند فیلم افت آنها و تکرار خودشان شروع می شود. داریوش مهرجویی در پیوستگی خلق آثار درخشان بی همتا است. بگذریم.... متروپل (که کیمیایی آن را با حال نه چندان مناسب و بیشتر از روی صندلی ساخته است) می توانست فیلم بهتری شود. با همین سر و شکل هم اگر موسیقی بهتری داشت، بازیگران بخش های فرعی اش درست انتخاب می شدند و مهمتر از همه پایان بهتری داشت و آن قدر ناگهانی کات نمی خورد، شاید این حجم از انتقادات ایجاد نمی شد. مشکل هم متروپل و هم اشباح از بی حوصلگی و عصبیت فیلمسازانشان است. به خصوص مهرجویی که انگار فیلمش بازتاب آلودگی های هوا و مرگ نابهنگام خواهرش است.
شیار 143 شیار 143 فیلم محترم اما متوسطی است که اعتبار و ارزش هایش را بیش از جهان فیلم از جهان خارج از آن و باورهایمان به مادران و شهدا گرفته است. همراهی مخاطب و احساساتی شدن آنها در چنین طرح هایی دشوار نیست (مانند فیلم م مثل مادر). مشکل شیار 143 ظرفی است که فیلمساز بر می دارد. همانند فیلم پوراحمد، آبیار نیز می خواهد مسئله را در طی بازه زمانی نسبتا زیادی بیان کند. درآمدن چنین طرحی به صورت زمان خطی به خلاقیت بسیار بیشتری از اینها نیاز دارد. بر خلاف پور احمد او با شکست چند باره زمان و عقب جلو رفتن آن (مانند جلو دوربین رفتن بعضی شخصیت ها) سعی در حل معضل گذشت زمان است ولی چنین ترفندی نهایتا جواب نداده است. به خصوص آنکه او بخشی از فیلمش را به معرفی فرزند و دیگر شخصیت ها و تنها بیان زندگی روزمره مادر هدر داده است. شاید بهتر بود معرفی رابطه بین پسر و مادر را نیز در فلاش بک ها و بسیار کوتاه تر نشان داد (با توجه به آشفتگی روحی مادر چنین سکانس هایی قابل توجیه بودند). فرم و اجرای فیلم نیز وحدت مشخصی با سوژه آن ندارد. فیلم را با اثر ابراهیم حاتمی کیا (بوی پیراهن یوسف) مقایسه کنید. آنجا تمام اجزای صحنه در راستای بیان انتظار و فضای آن سال ها چیده شده اند ولی اینجا بیشتر اجزای صحنه و فضاسازی، ساده و تنها برای بیان روایت حضور دارند. حتی دوربین نیز خیلی به مادر نزدیک نمی شود. با همه این ها شیار فیلم سر هم بندی شده ای نیست و شاید برای فیلم دوم یک فیلمساز گام بلند پروازانه ای بوده است. آبیار با ادبیات آشنا است ولی سینما مبحث دیگری است!
امروز اگر مسئله سکوت و درک حالات روحی شخصیت اصلی فیلم برایتان حل شده باشد می توان از فیلم لذت برد و دیگر ریتم بسیار کند فیلم آزارتان ندهد. به مخالفان سرسخت فیلم حق می دهم ولی امروز برای من لذت بخش ترین فیلم جشنواره و مانند فیلم درخشان اسکورسیزی (احیای مردگان 1999) فیلمی در ارتباط با رنج انسانی است.
رستاخیز کماکان اعتقاد دارم مسئله عاشورا و قیام امام حسین قابلیت تولید فیلمی درخشان را ندارد و تنها شاید در قالب یک سریال بتوان تا حدودی مسئله ای چنین تنیده شده در ایرانیان را بیان کرد. برایم جالب بود ببینم که درویش چگونه و با چه زاویه ای می خواهد به آن قیام نزدیک شود. آیا از زاویه جبهه حق می خواهد به ماجرا نزدیک شود (که عموما نیز همین می کنند) یا تنها یک راوی تاریخی صرف باشد؟ طرح و ایده اولیه بسیار جالب است. اینکه با یکی از یاران جبهه باطل شروع کنی و با نشان دادن وقایع آن زمان و جوانه زنی تردید در ذهن او و سرانجام تغییر مسیر او به جبهه حق وارد شوی و از این زاویه فیلم را تمام کنی، راه حلی درخشان است. در دل به درویش آفرین گفتم....ولی زمان زیادی نگذشت که دیدم درویش به این فرمولش کاملا پایبند نیست و دوربین از نقطه نظر شخصیت اصلیش خارج شده و تنها راوی داستان می شود. در چنین شرایطی است که شهادت حضرت عباس خارج از رویه اصلی فیلم بوده و اثر گذار نمی شود ولی شخصیت یزید (با بازی حقیقتا خوب حمیدیان) چنین اثر گذار است. همچنین مسئله عشق پسر حر و سرگشتگی او مسیر فرعی بی جهتی است که اهمیت دو راهی حق و باطل را در ذهن شخصت اصلی کم رنگ می کند. سینمای ما تجربه زیادی در روایت وقایع مذهبی ندارد و همین تلاش درویش نیز قابل تحسین است. البته مانده ام چگونه در کشور ما فیلمی درباره عاشورا و قیام حسین بن علی ساخته شود و این همه موضع گیری درباره آن و به خصوص کارگردان آن انجام شود!
عصبانی نیستم تمام اعتبار و اثر بخشی فیلم وابسته به تمرکز درست فیلم چه در اجرا و چه در فیلمنامه به شخصیت اصلی آن است. ایده فیلم ساده و تکراری است ولی همین تمرکز و خلاقیت های فیلمساز آن را چند وجهی کرده است که هم می تواند فیلمی سیاسی یا اجتماعی و هم عاشقانه باشد. این فیلم نیز به مانند خط ویژه و شیار 143 بخشی از ارزش هایش را از خارج قاب سینما و درک ما از شخصیت اصلی یا وضعیت جهان پیرامون گرفته است. همین درآمدن شخصیت اصلی فیلم و نهایتا باورپذیری آن است که مخالفانش را نیز عصبانی کرده است و این یعنی جدا از قضاوت مان نسبت به مسائل مطرح شده در فیلم، فیلمساز در بیان مسئله مورد نظرش موفق شده است.
خط ویژه این یکی نیز نهایتا به نظرم فیلم متوسط و شاید نسبتا خوبی است که اهمیتش در طرح اصلی و پایان جذابش است. فیلم خوب شروع می شود و در آخر هم خوب بسته می شود ولی از جایی به بعد به تکرار موقعیت خود پرداخته که برای حفظ پیوستگی و منطق روایی خود ناچار بیش از اندازه به عنصر تصادف (مانند تعقیب و گریز های صرفا تصادفی فیلم) پناه برده است. روند مشکلات فیلم به خصوص بعد از ورود به خانه میترا حجار شروع می شود. فیلمساز برای توجیه حضور پلیس در فیلم سلسله وقایعی را نشان می دهد که خیلی هماهنگ با روند فیلم ماقبل آن نیست.
در نهایت ... در سالی که به نظرم در میان فیلم های بخش مسابقه هیچ فیلمی شایسته دریافت سیمرغ بهترین فیلم نبود ( از سیمرغ فیلم افخمی واقعا تعجب کردم)، به نظرم کامل ترین فیلم جشنواره خانه پدری بود. از هر لحاظ اثر قابل بحثی است که امیدوارم به درستی دیده و قضاوت شود. متاسفانه در میان فیلم های اول تنها سیزده، چند متر مکعب و آگهی تسلیت را دیدم ولی امیدوارم نسل جدید سینمایمان طوری فیلم بسازند تا دوباره بتوان به پرده جادویی چشم دوخت و رویا بافی کرد.
منبع:
سی نت
15501
-
احمد شاهوند
................................................
دیگر اخبار مربوط به
سی و دومین جشنواره فیلم فجر
(361
خبر):
361 -
گاف عجیب و غریب هیات داوران جشنواره فیلم فجر در اعلام نام یک کاندیدا!/ نعیمه نظام دوست به جای شهین تسلیمی کاندیدا شد!
360 -
بخش تجلی اراده ملی فیلم فجر برگزیدگانش را شناخت/ 7 جایزه برای «شیار 143»
359 -
چرا «رستاخیز» در جشنوارهی فجر شهرستانها به نمایش درنیامد؟
358 -
نام هایی که چیزی برای عرضه نداشتند! / یادداشت نیما بهدادی مهر برای جشنواره سی و دوم فیلم فجر
357 -
ریز انتخاب نویسندگان و منتقدان سی نت برای بهترین های جشنواره سی و دوم فیلم فجر
356 -
"خانه پدری"، کیانوش عیاری، نوید محمدزاده، مریلا زارعی و ... / بهترین های جشنواره سی و دوم فیلم فجر به انتخاب نویسندگان و منتقدان سی نت معرفی شدند + لیست بهترین ها به انتخاب کاربران سایت
355 -
حاتمیکیا: در این ایام به شدت به مباحث فیلم «چ» احتیاج داریم
354 -
تجربه ی لذت ناب سینما / یادداشت خواندنی کاربر سی نت برای "ماهی و گربه"
353 -
رقابت نزدیک سه فیلم / اعلام کاندیداهای بهترین های جشنواره سی و دوم به انتخاب نویسندگان و منتقدان سی نت / کاربران هم بهترین های جشنواره را انتخاب کنند
352 -
این فیلم ها رو به کی نشون می دین؟ / یادداشت محمد هاشمی برای چند فیلم جشنواره فجر
>>
همه اخبار سی و دومین جشنواره فیلم فجر
|